چنگیز جلیوند” یکی از صداهای جاودانه در هنر – صنعتی دوبلاژ ایران و از پیشکسوتان این عرصه است که به جای بازیگران مطرح بسیاری تو سینمای ایران و جهان صحبت کرده بود و امروز ۲ آذر ماه به خشکی امدن اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
ایسنا درون سال ۸۲ تقریبا ۱۸ سال قبل، با او گفتگویی اجرا داده است که به عذر کوچیدن این هنرمند، در ادامه بازنشر می شود.
جلیلوند داخل این گپ که توسط مسعود نجفی (خبرنگار) انجام شده است از وضعیت دوبله، زندگی و خاطرات خویشتن سخن گفته بود.
او به ایسنا می گفت: آن زمان وقتی فیلمی را دوبله می کردیم یک ارتباطی بین غلام و کارگردان بود و اصلا هنرپیشه نمی آمد، ببیند که ما چکار می کنیم و اصلا وقت اینکه بیایند سردوبلاژ را، نداشتند و شاید بی آرامی فکر می کردند بیایند برایشان اُفت دارد! چراکه نمی توانند به جای خودشان مصاحبت کنند ولی مرحوم فردین معمولا داخل فیلم هایی که خودش کارگردان بود، می آمد و یک نگاهی می کرد.
“طوقی” از زیبا ترین کارهایی بود که دوبله کردم
جلیلوند از فیلم “طوقی” علی حاتمی به عنوان “یکی از قشنگ ترین کارهایش که در سینما دوبله کرده است، یاد می کرد” و یادآور می شد: فیلم “طوقی” مصنوع علی حاتمی حیات که به جای وثوقی و ناحیه مطیعی گفتگو می کردم و هر دو، صداهایی کاملا متفاوت داشتند. وقتی چیزی را به جای وثوقی گفتم حالتی بین “براندو” و “نیومن” داشتیم که کاملا روی رخساره او می نشست. تقریبا ۷۰ درصد فیلم های وثوقی را غلام صحبت کردم و بقیه را اندوه افرادی مثل منوچهر اسماعیلی و منوچهر زمانی دوبله کردند. وثوقی فقط درون “گوزنها” و “تنگسیر” حیات که به جای خودش حرف زد.
بهروز وثوقی،مرحوم محمد علی فردین و ناصر کشور مطیعی سه گانه تیپ مختلف بودند که هر سه را مانوس داشتیم، اما جای فردین خیلی اسایش و حساس بودم و همیشه سعی می کردم حکم او متفاوت باشد. در آمریکا وقتی خبر فوتش را شنیدم، گریه ام گرفت. اما در حالیکه کامل تلویزیون های ایرانی در اروپا و آمریکا من را دعوت کردند تا درباره ی او گفتگو کنم من جواب رد دادم و گفتم چنانچه فردین مُرده من بی آرامی مُرده ام.
جلیلوند داخل بخش دیگری از این مصاحبت که در مقطعی ادا شده بود که ابتکاری از بیرون از کشور آمده بود، گفته بود: “سیر عقل” ساخته مسعود کیمیائی آخرین فیلمی بود که تقریبا همزمان با تنش اسلامی، مدیر دوبلاژ بودم و به جای سعید بامروت صحبت می کردم. “غازهای وحشی” و “شعله” اندوه آخرین فیلم های خارجی بودند. یک فیلم حزن از سیلوستر استالونه بود که حتی آنونسش را گرفتیم ولی فرصت نشد آنرا دوبله کنیم و ایران را صرفنظر کردم.
وی علت ترک ایران را تحصیل فرزندانش می دانست و می گفت: نوزاد هایم بیش از قیام در انگلستان درس می خواندند و باید برایشان پول می فرستادم که مشکل بود. سرانجام با مادرشان گپ کردم و دیدیم خودمان هم باید بالاسرشان باشیم و اگر برگردیم به تحصیلشان ضغطه می خورد. همگی بوسیله آمریکا رفتیم و در آنجا مقیم شدیم تا بچه ها به سرانجامی برسند که خوشبختانه الان هر سه فرزندم به وضعیت خیلی عطا فصیح اند. درون این ۲۴ سالی حزن که داخل خارج از ملک بودم، حرفه ای داشتم که اصلا ارتباطی با هنر نداشت.
عاشق کار دوبله بودم
جلیلوند در ادامه آن گپ از خاطرخواهی و فرع اش به دوبله سخن گفته بود: من هواخواه فقره دوبله بودم و عاشقانه این حکم را دوست داشتم و ترک کردنش هم مانند این وجود که یک چیزی را که بوسیله آن اعتقاد داشتم از بین رفته باشد و خیلی ناراحت بودم، یک نفس شغل، انسان را کنار می گذارد و یک وقت خود آدم، شغل را به خشکی امدن می گذارد، من موقعی که کنار رفتم هیچ عیب و ایراد و مسئله خاصی نداشتم و خودم شغلم را مجبور شدم بر بگذارم. با بازگشت بوسیله اینجا با فیلم “عصر روح” مطلع کردم که به جای لیام نیسن حرف زدم، حتی فکر کردن می کردم نتوانم این کار را انجام دهم ولی خوشبختانه گفتیم در فیلم اتیه حزن بوسیله جای هواپیما لی صحبت کردم که دست حرارت بود و چون دیالوگ کمینه داشت فقط می خواستم راه بیافتم. الان حتی اگر یک میلیون هم بدهند این کار را نمی کنم. یک خواه دو فیلمی که مجبور شدم فقره کنم فقط دلیلش این وجود که مجددا با حرکات لب و دهن آشنا شوم. تعدادی ها می گویند دوبله هنر نیست تو صورتی که اگر نبود، همه می توانستند دوبله کنند. تعدادی ها اندوه می گویند دوبله ترور و خیانت است!. شما که الان از “بیلیاردباز” پل نیومن خاطره دارید به راستی آیا اگر این فیلم دوبله نمی شد و شما آنرا می دیدید اینقدر از آن خاطره داشتید؟ از هر کسی می پرسیم می گویند، می گویند پل نیومن را به خاطر صدا و دیالوگی که رویش حیات مانوس داریم، همینطور مارلون برانو.خیلی ها هم آمدند، دوبله کردند رفتند ولی هیچ نامدار از آنها حلق.
جلیلوند در این گفتگو از اداره صد ۲۱ که در آن مقطع زمانی فیلم های خارجی را دوبله می کرد، سخن گفته بود: ریحان مدیر این دایره واقعا منتظر سینما است. اگر سینما ۵ نفر مشابه او را داشت، متحول می شد. بوسیله قول بعضی ها او فقط دوست دارد هزینه بطی ء تا فیلم ها را بوسیله زبان فارسی ببیند! غلام در این موسسه مدیریت داخلی استودیو را به عهده دارم و با اختیارتام کلیه کارهای یک فیلم بوسیله مسئولیت من ارتکاب می شود.
دیگر داخل ایران از دوبله های درخشان و صلاحیت دار خبری نیست
او در نسب حال که معتقد بود “شرایط دوبله بد نیست” در عین حال می گفت: دیگر تو ایران، از آن دوبله های درخشان و سزا خبری تراشیدن. بجای سینمای ما بوسیله محاسبه اکران و ارائه فیلم های مطرح خارجی درهای خود را بر روی گیتی خارج بسته است و این اکران محدود فیلم های خارجی جوابگوی دوبله نیست. زمانی بهینه فیلم های جهان همزمان درون سینماهای ایران اکران می شد. صدابرداری سرصحنه نیز در آن زمان رایج نبود اما الان وضعیت ۱۸۰ منصب نفاق کرده است.
اما با تمامی این شرایط از زمانیکه بوسیله ایران بازگشته ام برضد بسیاری از دوستان و همکاران به آینده این حرفه بسیار امیدوارم. جوان های زیاد مشتاق و مستعدی را دیده ام که با اندکی مدیریت و با گذشت مدت زمانی می توانند جرقه هایی از آن گذشته درخشان را جبران کنند. این جوان های هواخواه و بسیار مستعد حاجت به پشتیبانی و حمایت دارند و با طرز اندازی واحدهای دوبله ی جدید می استعداد به آینده ای که به آن اشاره کردم نزدیک شد.
چنگیز جلیلوند می گفت: هر فیلم سینمایی فقط بر روی پرده سینماست که ذهنی می دهد، اما برای جان بخشیدن مجدد به دوبله همین فیلم های ویدیویی همچنین آغاز مناسبی می توانند محسوب شوند. به عنوان شهید خود من هرچند که متجاوز از ۲۴ سال از ایران دور بوده ام اما انگیزه و غبطه فراوانی برای فعالیت مکرر و احیای دوبله دارم.
وی درون اشاره به کارهای متناسب توجه در این ماخذ به ایسنا می گفت: یکی، فیلم “بیمار انگلیسی” (آنتونی منگولا) است که به جای ویلم دافو صحبت کرده ام و از آن هم بسیار راضی و خشنودم و دیگری فیلم کی پکس است که به جای کوین اسپیسی صحبت کرده ام. فیلم فضای زیاد نیکی دارد و جان می عدالت بخاطر دوبله!. از کارهای آینده هم می توانم بوسیله فیلم های ترمیناتور ۳ (جاناتان ماستو – محصول ۲۰۰۳ آمریکا) و score امتیاز رمز کنم که در این آخری بوسیله احتمال متعدد به جای مارلون براندو و رابرت دنیرو صحبت خواهم کرد.
جلیلوند که صدایش تو طول سال های متمادی معرف و یادآور بسیاری از ستارگان سینمای ایران و گیتی بوده است، یادآور شده بود: غلام در آن زمان همیشه از گپ کردن به جای ریچارد برتون لذت می بردم، مدل کامل کارم با برتون تو فیلم چه کسی از ویرجینیاوولف می ترسد؟ (مایک نیکولز) است.
من حتی زمانیکه در آمریکا بودم در لحظات انزوا صدا و نوار ریچارد برتون در این فیلم را برای خودم می گذاشتم و بارها به آن شنوایی می دادم. بوسیله برت لنکستر نیز بسیار فرع داشتم حزن به خودش به نشانی یک بازیگر و شخصیتش. از میان فیلم های لنکستر به صنف ای ها (ریچارد بروکس) بسیار علاقه مندم به صورتی که تو زمان دوبله ی فیلم خانواده ام را نیز به استودیو بردم تا کارم را از نزدیک ببینند.
حی یاد چنگیز جلیلوند که بوسیله جای بازیگران مطرح دیگری همچون پل نیومن و مارلون براندو گپ کرده است، نیز گفته بود: غلام صحبت کردن به جای پل نیومن را از فیلم کسی آن ارتفاع مرا دوست دارد (رابرت وایز) شروع کردم و تا زمانیکه در سال ۱۳۵۸ از ایران رفتم، تمامی فیلم های پل نیومن را دوبله کردم.
خاطره گویی از یک فرمان
این هنرمند خاطره ای را بی قراری تحسین کرده وجود و گفته بود: در آن زمان متداول بود که نماینده ای از سوی کمپانی سازنده هنگام دوبله فیلم معروفی به استودیوی دوبله می فرستادند در خلال دوبله ی بابا خوانده (فرانسیس فورد کاپولا) نماینده کمپانی همچنین حضور داشت و زمانیکه غلام دیالوگهایی از براندو را داخل فیلم گفتم وی تا مدتی خیره به پرده نگاه کرد و آنگاه رییس استودیو را خطاب قرار داد و با صدای بلند گفت: این فلان فلان شده که خود براندوست، با براندو اصلا مو نمی زند! و غلام که از بد دهانی وی ناراحت شده بودم دیگر کار را پسند نکردم اما او زمانیکه از داخل استودیو بیرون می شد رو به غلام کرد و گفت: good like mr brando . پس از رفتن وی، مدیر استودیو که حاشا مرا دید، خواست دستمزد مرا به دلار بدهم اما غلام نپذیرفتم. آنها بالاجبار از افراد بسیاری تست گرفتند تا آقای نوربخش با اثبات من به جای مارلون براندو در نقش مافوق کورلئونه صحبت کرد.
چنگیز جلیلوند تو پایان، سخنانش را اینگونه به خاتمه برده بود: درون این سالها همیشه دلم اینجا بود و مانوس داشتم بیایم و حتی فقط یک رل کوچک بگویم. لب من در ایران است و هر چقدر آنجا داخل رفاه باشم، غم دوری از وطن در قلب غلام می گذرد بنابراین تا موضع پیدا شد، برگشتم. حتی اگر سال قبل غصه این موقعیت پیش می آمد، برمی گشتم. از طرف مدیریت اداره صد ۲۱ از من دعوت شد و خودم غم دیدم دیگر بچه هایم بوسیله من احتیاجی ندارند، برگشتم و الان بی قراری مرتب در رفت و آمد هستم و به نوزاد هایم سرمی زنم.
انتهای پیام